آقا چندی پیش داشتیم برحسب اتفاق یکی از برنامه های مستند تلویزیون ( یه چیز تو مایه های شوک، منتها داشت دخترهای معتاد یا معتادهای دختر رو نشون می داد) رو نظاره می کردیم که یهو نوشته ای به صورت زیر نویس ظاهر شد مشتمل اینکه: "ما تصاویری در آرشیو برنامه داریم که به دلیل شان رسانه از پخش آن ها معذوریم!!!" شما انگیزه ی پخش این زیرنویس را چطور تحلیل می کنید؟
. می خواستند بگویند ما هم دوربین داریم.
. می خواستند بگویند ما هم آرشیو داریم.
. می خواستند بگویند رسانه هم شان دارد.
. پوچ
. می خواستند بگویند ما رو دست بچه های اطلاعات بلند شده ایم.
. می خواستند بگویند آمریکا در کمین است.
. می خواستند بگویند ما در آرشیو برنامه مون تصاویر می گذاریم.
. می خواستند بگویند معذوریم، دلیل پیدا نکرده اند.
. می خواستند بگویند فکر نکنید ما در آرشیو برنامه هیچی نداریم.
خب... دلایل بالا هر کدام در نوع خود منطقی و جداگانه جلسه ای مباحثه می طلبد. اشکالی بر این زیر نویس وارد نیست!
برخی پیام بازرگانی ها واقعا چه ساخت با مثما و اندیشمندانه ای دارند! سعید! کی میریم قطر؟ به صورتی بسیار تابلو این دیالوگ گفته میشود. بعد چند لحظه شخصی عرب با لباسی جلف و گریمی جلف تر ظاهر میشود. بله خانم! آقا درست میگه. کارت نمی دونم چی چی (خدا وکیلی اینقدر ضایع هست من توجه نکردم بانک تبلیغ کننده اش چیه!) تو همه جا احتبار داره! آخر سقراط! اعراب به عین کلمه اعتبار که خود کلمه ای عربیست میگن حه؟؟؟ اضافه میکند: همان کارته خیلی مطمعنه!!! افلاطون! تو عرب هستی... فرق همزه و عین رو نمی فهمی؟؟؟!!! واقعا این اساتید به چه امیدی زنده اند؟
سلامی دگر. تب برنامه ی هفت هم بسیار داغ هست ها. به من این روز ها از نود هم حال تر(!) می دهد. فقط من نمی دانم این آقای جیرانی چه اصراری دارد اساتید را به اسم کوچکشان صدا بزند. آقا مثلا می خوای بگی، آره ما هم دستی در سینما داریم و با همه خودمانی ایم؟! عین جناب جهانگیر خان کوثری... یه روز صمد مرفاوی دعوت شده بود به برنامه ورزش از نگاه دو، دم به فرت می گفت: صمد... ببین صمد... صمد جان... آخه صمد... می دونم صمد هم... صمد باید... البته حق هم دارن ها! بالاخره پیشکسوت اند، حق پدری بر گردنشان دارند!!! اصلا تلویزیون ما شده کره خنده!!! می خوان ملت رو شاد کنن دیگه! ما خودمان در کاسپین سر می کنیم. اخبار که دارد شروع می شود آهنگ سیاحت غرب می زند!!! آدم خوف می کند! لحظه تحویل سال فیلم زیر 13 گذاشته بود! یه برنامه دارن بعضی شب ها میده... اسمش رو گذاشتن: اینک، مهتاب، باران، امشب!!! از قرار معلوم از امروز کانال همیشگی هم شده. آخر تا دیروز از غروب فعالیت های پربیننده شون رو آغاز می کردند. از خداوند متعال ادامه ی این روند با صفا را خواستاریم.
سلام به خیل عظیمی که هر روز واسه مطالعه ی مشتی چرند قابل تامل به وبلاگ من مراجعه می کنند!
آقا با ترکیدن غافلگیرانه و نامردانه ی بشکه یا لوله یا هر چی گاز پس از ناکام ماندن نیروهای کاربلد آمریکایی در برطرف کردن فاجعه ی ضایعه ی نفتی موجی از اندوه مردم ماورای مرزهای کشورمان رو فرا گرفته است. در همین راستا اوباما طی یک نامه ی صددرصد سکیوریتیانه (حالا چطور به دست ما رسیده، بماند!) و بیانیه ای از جانب بچه های کاخ سفید اظهاراتی را به دکتر احمدی نژاد با حالتی خاضع و خاکسار شده اذعان کرد. حال در این جا قسمتی از این بیانات را به نظر شما می رسانیم:
. سلام آقا محمود! بخدا دیگه نا ندارم. یه دعایی، نصیحتی، موعظه ای چیزی بکن بلکه هدایت شدیم و خدا از این بلایای زمینی و آسمانی بر ما نازل نکند. اصلا فردا واسه نماز صبح بهم میس بنداز! به جان خودت بیدار میشم! لا اقل این قدر ما رو نفرین نکن! ما تو کف نفتش موندیم حالا گاز ما رو می ترکونی؟ من طاقت ندارم فردا رِاَکتور هسته ای ما رو هم منحل کنی!
اصلا ببین... کاروان آزادی به جای فاجعه ی نفتی! حالا من چه غلطی کردم گازمون رو اینطور کردی؟ خیلی نامردی... من دیگه باهات قهرم! بی شرف! خیلی بدی! میرم به مامانم میگم! خدافظ...
خب... قسمتی بود از بیانات قابل تامل و اشک درآر باراک اوباما. ما کماکان منتظر هستیم ببینیم آیا دکتر واکنشی را نشان خواهد داد یا خیر. در صورت پاسخ دکتر، آن را در همین وبلاگ خواهید خواند.
سلامی دگرباره به همه ی اساتید! آقا ما را باز جوی گرفت و خواستار ادامه ی روند وبلاگ شدیم. امیدواریم پول تلفن و قرض و قوله های تعویقی ما را منع به نوشتن نکند. تو این مدت که در تحریم به سر می بردیم نوشته واسه نوشتن زیاد داشتیم اما از آنجا که باید آپ در دیت باشیم آن ها را به خدا سپرده و ذهنیات جدید خود را به وبلاگ خود مینشانیم. تا پست بعدی...